الگوهای برتر تدریس | دانلود بهترین و قوی ترین نمونه ها در فضای آموزشی
الگوهای برتر تدریس
دانلود بهترین و قوی ترین نمونه ها در فضای آموزشی در واقع بهترین نمونه ای از تدوین الگوهای برتر تدریس در آموزش و پرورش می باشد . و در صورت هرگونه مشکل با پشتیبانی سایت ما تماس بگیرید.
اجرای الگوهای برتر تدریس در مدرسه
مدرسه عبارت است از مطالعۀ پویایی گروه، مطالعۀ اینکه چگونه یک معلم قدرت و نفوذ خود را روی دانشآموزان اعمال میکند و اینکه چگونه یک مدیر از قدرت و نفوذ خود در مدرسه نسبت به کارکنان و دانشآموزان استفاده میکند.
بیس از ۲۵ سال پیش، فرنچ و ریون (۱۹۶۰) پنج موضوع اساسی دربارۀ قدرت اجتماعی را که میتواند توسط دانشجویان تربیت معلم برای تاثیر روی دانشآموزان مورد استفاده قرارگیرد، برشمردند. این پنج موضوع عبارت بودند از: جبر، پاداش، ارجاع، حق مشروع و قدرت تخصص.
اعمال بیش از حد و ناکافی قدرت الگوهای برتر تدریس
طی دهههای ۱۹۵۰ تا هفتاد، برای تعدیل رفتار دانشآموزان از هر دو شیوۀ جبر و پاداش به صورت افراطی استفاده میشد. واقیعت این است که چنین شیوههای «تشویق و تنبیه» برای قرنها توسط معلمان و مربیان مورد استفاده قرار میگرفته است. اکنون تمایل همگان در این است که کوششی در جهت نظریهپردازی علمی این دو ابزار به عمل آید.
قدرت جبر الگوهای برتر تدریس
دانشآموزان به معلمان خود اجازه میدهند تا بر آنان تاثیر گذارند، زیرا آنها میدانند که «تنبیه» حق معلم است و معلم نیز توانایی اعمال آن را داراست؛ اما واقعاً تا چه میزان پیرامون تاثیر تنبیه بر روی رفتار مطالعه شده است؟ چه تعدادی از دانشجویان در مورد نحوۀ کاربرد موثرتنبیه اطلاعات کافی دارند؟
جه تعداد از آنها، محدودیتهای «تنبیه» را درک میکنند؟ و بویژه از تاثیر آن روی رابطۀ معلم و دانشآموز آگاه هستند؟ سرانجام اینکه چه تعدادی به خاطر اثر فوری و سریع تنبیه –هرچند کوتاه مدت- وسوسه میشوند که از آن مکرر استفاده کنند؟
دانشآموزان با «تنبیههای مکرر» به شیوههای گوناگون کنار میآیند. ما همگی شیوههای آنان را از سرکشی گرفته تا تلافی کردن (اگر نه به صورت تسویه حساب با معلم، ولی حداقل با یک دانشآموز یا همکلاسی ضعیف دیگر)، دروغ گفتن، تقلب کردن، رودررویی، تسلیم شدن و رها کردن یادگیری و آموزش –که چه به طور ذهنی و چه به طور فیزیکی دامنهای وسیع دارند- میشناسیم؛ اما گوردون (۱۹۷۴) میگوید اینگونه روشهای کنار آمدن با تنبیه، صرفاً نشانههای عینی عصبانیت، محرومیت، احساس بیلیاقتی، ترس و کینهجویی و انتقام است. روشن است که شناختن موضوعات مرتبط با «تنبیه» بسیار مفید است.
ما از میان مطالب فوق نمیتوانیم نتیجه بگیریم که معلمان از کاربرد جبر اجتناب ورزند؛ اما اگر معلمی در استفاده از آن به صورت مداوم اصرار دارد، در این صورت باید راجع به کاربرد موثر آن نیز به میزان کافی اطلاعات داشته باشد.
قدرت پاداش الگوهای برتر تدریس
قدرت پاداش به معلمان این امکان را میدهد که نفوذ خود را بر دانشآموزان اعمال کنند؛ زیرا دانشآموزان توانایی معلم در زمینۀ پاداش دادن نیز آگاهند. قدرت پاداش را میتوان به کمک اصطلاحات مختلف دوباره نامگذاری کرد، همانند شکلدهی، شرطیسازی کنشگر، تسلط بر حالات احتمالی و … این اصطلاح همچنین توسط مجموعهای از واژهها مانند محرک، پاسخ، رفتار، نتیجه و تقویت احاطه شده است.
متاسفانه آشنایی دانشجویان با چنین واژههایی تضمین نمیکند که آنها توانایی استفاده از این تئوری را هم داشته باشند. بدون وجود درک درستی از مفهوم نظریه، واکنش معلمان در برابر بحرانهای ناشی از انضباط، اغلب ناقص خواهد بود؛ چرا که آنها در چنین مواقعی بخشهایی از نظریۀ یادگیری عملی را به طور ناقص به کار میبرند و چون جوابی مطلوب دریافت نمیکنند، از اینکه این نظریه بد عمل میکند، حیران میشوند.
به طور مثال، تقویت منفی یکی از چهار نتیجۀ احتمالی رفتار دانشآموز در واکنش با استفاده از قدرت پاداش است. سه نتیجۀ دیگر عبارتند از تقویت مثبت، تنبیه و استراحت.
تقویت منفی در الگوهای برتر تدریس
- واژۀ معادل دیگری که برای تقویت منفی به کار میرود، چیست؟ بسیاری از مردم پاسخ میدهند «تنبیه» حال آنکه این درست نیست و تنها یک سوء تعبیر است.
- به نظر شما استفاده از تقویت منفی موجب افزایش یا کاهش یک «رفتار» در آینده میشود؟ بسیاری جواب میدهند «کاهش»، در حالی که پاسخ درست «افزایش» است.
- به نظر شما دانشآموزان به دنبال تقویت منفی هستند؟ بسیاری پاسخ میدهند«نه»، حال آنکه برخلاف تصور آنان، پاسخ صحیح «بله» است.
- آیا میتوانید مثالی واقعی از یک مورد تقویت منفی که در کلاس استفاده کردهاید، نام ببرید؟ پاسخها اغلب اشتباه است و یا اصولاً پاسخی وجود ندارد.
قدرت پاداش در الگوهای برتر تدریس
چنانچه معلمان در برابر دانشآموزان از قدرت پاداش استفاده میکنند، باید آن را به طرز موثری به کار گیرند؛ بنابراین وقتی معلمی مفهوم تقویت منفی را به درستی درک نکرده باشد، یکی از چهار پیامد احتمالی رفتار دانشآموز به عنوان یک وسیلۀ موثر برای اعمال نفوذ توسط معلم از دست میرود. من تصور میکنم که آگاهی دانشجویان از سه پیامد احتمالی استفاده از قدرت پاداش، چندان بیشتر از آگاهی آنان نسبت به تقویت منفی نیست.
بنیانهای پنهان نفوذ و قدرت اجتماعی الگوهای برتر تدریس
بتدریج که فرد از کودکی پا به نوجوانی میگذارد، بزرگسالان فرصت اعمال کنترل روانی و فیزیکی آنها و استفاده از پاداش و تنبیه تکیه میکردهاند، چه میماند؟ هرقدر که کودک بزرگتر میشود، این قدرت نیز ضعیفتر میگردد و کمتر میتوان کودک را بدین وسیله تحت نفوذ خود درآورد؛ بنابراین لازم است که ابزاری دیگرجایگزین آنها گردد.
کمال مطلوب آن است که یک معلم از همۀ اصول پنجگانۀ فرنچ و ریون به طور همزمان استفاده کند؛ پس پاداش و تنبیه هنگامی که اثر خود را از دست میدهند، عملا رها میشوند.
سه اصل باقیمانده از این اصول پنجگانه، نسبت به پاداش وتنبیه دارای توانایی بیشتری برای اعمال نفوذ روی دانشآموزان هستند. بنا به دلایلی تاکنون معلمانی از کنار این سه اصل بیتوجه میگذشتند.
قدرت مشروع الگوهای برتر تدریس
دانشآموزان میپذیرند که معلم حق دارد رفتار بخصوصی را توصیه کند. این نظر دانشآموزان به علت موقیعت اجتماعی معلم است. قدرت مشروع همین است که مردم، نهادها و موسسات چون مدارس را دارای این حق میدانند.
بخش جدا نشدنی ساختار اجتماعی این گونه مؤسسات، هرم قدرت است. پایۀ چنین قدرتی به عنوان نوعی شیوه انضباط، نادیده میماند؛ زیرا تلقی ما از آن ناشی از پذیرش ناخودآگاه معلم از سوی داتشآموز است. علاوه بر این در اجتماعی که ما زندگی میکنیم، نمونههای فراوانی از این قدرت مشروع وجود دارد؛ سخنرانان حق سخنرانی دارند. قاضیها حق دارند؛ اما زمان آن گذشته است که طرز تفکر ما در این باره صرفا ناشی از تصور دانشآموز نسبت به معلم باشد.
مدیران مدارس نیز در این زمینه باید به کمک معلمان بیایند. آنها باید در این زمینه تمامی کارکنان مدرسه را به یاری بطلبند و آنها را نیز موظف بدانند. باید برای همه این موضوع روشن شود که معلمان دارای قدرتی قانونی هستند و حق دارند از آن برای اثربخشی و پیشرفت فرآیند یادگیری و جلوگیری از ایجاد وقفه در آن استفاده کنند.
هنگامیکه قدرت جبر و پاداش با قدرت قانونی تلفیق شود، نتیجه بسیار مفیدتر و موثرتر خواهد بود، بنابراین فایده و تاثیر قدرت مشروع بیش از تاثیر یک شیوه خاص به تنهایی است.
قدرت ارجاعی الگوهای برتر تدریس
دانشآموزان ممکن است نسبت به معلمی، دید مثبت داشته باشند و جذب او شوند. قدرت ارجاعی در چنین مواردی است که مصداق مییابد. هر چه دامنه جذب دانشآموز از سوی معلم بیشتر باشد، حیطۀ چنین قدرتی نیز وسیعتر خواهد بود.
برای مثال یک معلم ریاضی که چنین قدرتی را در کلاس ریاضی داشته باشد، به علت جاذبۀ زیادش از نظر دانشآموزان، میتواند نفوذش را حتی بیرون از کلاس هم اعمال کند، مثلا در گردهمایی و غیره.
چه چیزی این جذابیت را به وجود میآورد؟ معلمانی این گونهاند که دارای قدرت ارجاعی در مورد دانشآموزان منصف هستند. نه خطای دانشآموز را نادیده میگیرند و نه حق قانونی آنها را زیر پا میگذارند. آنها شاید مسائل را برای دانشآموزان حل نکنند، اما در عوض آنقدر توجه و ذهن دانشآموز را متوجه موضوع میکنند که نقش آنها به عنوان تسهیل کننده شکل می پذیرد. آنها با دانشآموزان رابطۀ عاطفی و روانی برقرار میکنند، بدون اینکه این عمل را نشانۀ ضعف به شمار آورند.
الگوهای برتر تدریس معلمان
معلمان برای گسترش چنین قدرتی نیاز به کمک دارند. در این مورد میتوان به دو کتاب توماس گوردون (۱۹۷۴) به نامهای «آموزش اثربخش معلم» و «آموزش اثربخش رهبر» اشاره کرد که نقطهای مناسب برای شروع چنین کاری است. الگوهای ارتباطی گوردون، ترکیبی از تئوری و عمل، همراه با ارائه مهارتهای عینی برای معلمان است تا معلمان بتوانند به دانشآموزان در حل مسائلشان کمک کنند.
دانشآموزان را با رفتار خود رو در رو کنند و از این رهگذر با جلب رضایت آنها، به رفتارشان اعتدال ببخشند.
دربارۀ پیامدهای منطقی و طبیعی این موضوع –که «دینگ مییر» (۱۹۷۶) به آن پرداخته است- بیشتر مطالعه کنید تا بهتر متوجه شوید که به این ترتیب دانشآموز در مییابد که پیامدها، همگی از رفتار خود او ناشی میشود و نه از روی خواست و میل و وسواس غیرمنطقی معلم، و نیز کاملا متوجه میشوند که وضع پیشآمده منصفانه است.
هنوز باید بر روی کتاب «واقیعت درمانی» گلاسر (۱۹۶۹) کار بیشتری صورت بگیرد. او در این کتاب برای ایجاد انضباطی موفق، ده مرحله را ذکر میکند. از نظر گلاسر، مدرسه باید به عنوان مکانی مناسب تلقی شود و انضباط از رهگذر مجموعۀ مراحل به دست بیاید. اصولا بحث بر سر این نیست که چرا خطا یا اشتباهی اتفاق میافتد. هر آنچه که در اینباره بشنوید، بهانهای بیش نیست. بحث بر سر این است که دانشآموز، خود دربارۀ رفتارش به قضاوت بنشیند. به نظر شما، آیا این موضوع به دانشآموزان و دیگران کمکی میکند؛ تشویق دانشآموز به اینکه خودش برای تصحیح رفتارش، طرح بریزد و تنبیهی نیز از سوی مدیران در کار نباشد؟
قدرت تخصص الگوهای برتر تدریس
اکنون به اصل پنجم نظریۀ فرنچ و ریون که همان قدرت تخصص است، میپردازیم. دانشآموزان میپذیرندکه معلمان دارای تخصص و دانش ویژهای هستند. آنها معلم را به عنوان یک متخصص میبینند. این منبع قدرت و نفوذ، ناخودآگاه مورد استفاده قرار میگیرد؛ زیرا ما از دانشآموزان انتظار داریم که تخصص و تبحر ما را درک کنند؛ اما هنگامی که ما خود تخصص دیگران را نشناسیم، از آنها چه انتظاری باید داشته باشیم؟
اگر شما از همکارانتان که آمادگی و تخصص معلمان همکار خود را ارزیابی کنند، میبینید که تعداد کمی از آنها توانایی انجام این کار را دارند. ایا این بدان معناست که آنها نمیتوانند میزان تخصص یکدیگر را بسنجند؟ من فکر میکنم که این طور باشد. آیا آنها بدون این شناخت میتوانند به قدرت و اعتماد مشترکی که باید میان اعضای یک گروه وجود داشته باشد، دست یابند؟ من تصور نمیکنم این گونه باشد.
برای این موضوع قدری بیشتر درنگ میکنیم. به عنوان یک امتحان میتوانید مدیران مدرسه و انجمن اولیا و مربیان را مورد ارزیابی قرار دهید، با این سوال که آنها تا چه اندازه از قدرت و آمادگی مدرسه در این مورد اطلاع دارند.
الگوهای برتر تدریس تاثیرات
چنین موضوعاتی تا چه اندازه بر معلمان تاثیر دارد؟ حتی درک عمیق و بنیادینی که «رزنتال» و «ژاکوبسن» (۱۹۸۶) دربارۀ تحقق قدرت فردی و خودشکوفایی ارائه میدهند، آشکار میکند که چگونه انتظارهای مدیران، همکاران دیگر و والدین میتواند تاثیری تعیین کننده روی معلمان داشته باشد تا حدی که آنها از طرفی به خاطر این انتظارات، حرفۀ خود را رها کنند و از طرفی دیگر درصدد تحقق این انتظارها برآیند.
تاثیری را که از این جهت ممکن است در دانشآموز به وجود آید، در نظر بگیرید، با این فرض که از این کوششها تمام مدرسه و سرتاسر جامعه را برای روشن کردن تخصص مدرسه در برمیگیرد.
انتظارات زیاد دانشآموزان، همانند دیگران که معلمان را به مبارزه میطلبد، موجب میشود تا آنها با چنین انتظارهایی به طور مسالمتآمیز کنار بیایند. هرچه بیشتر معلمان با این انتظارها کنار بیایند، بیشتر موجب میشود که آنها به تخصص اهمیت بدهند وبنابراین معلمان بتدریج دارای قدرت و نفوذ تخصصی بیشتری خواهند شد، همانگونه که فرنچ و ریون بیان کردند. برای نشان دادن تخصص یک استاد حرفهای میتوانیم معیار خود را به سادگی «واقیعت و عمل» در نظر بگیریم.
از خود سوال کنید که تا پیش از این کاری انجام دادهاید که به طور قانونی میزان تخصص آموزشگاه خود را بالا ببرید؟ اگر در این زمینه کاری انجام ندادهاید، فکر کنید که اکنون چه میتوانید انجام دهید و سپس به آن عمل کنید. نتیجه مفید کار شما عبارت خواهد بود از معلمانی که از این پس دارای یک بینش اجتماعی از قدرت هستند و به کمک آن متفاوت از آنچه تاکنون بودهاند، میتوانند انضباط را به طور موثر در کلاس درس و مدرسه برقرار کنند.
نتیجه گیری الگوهای برتر تدریس
چنانچه شما با اصول پنجگانۀ فوق در مورد قدرت و نفوذ موافق باشید، در این صورت واقعا نمیتوانید هیچ یک از آنان را فراموش کنید. نگاه کنید به معلمانی که آماده شدهاندتا همۀ موارد را به طور موثر به کار ببندند؛ البته به گونهای که نه در موردی افراط کنند و نه از موردی نادیده بگذرند.
برای دانلود یا خرید فایل های الگوهای برتر تدریس روی فایل مورد نظرتان کلیک کنید
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]